از موضوع سؤال فاصله گرفتیم.
** حسینی: به هرحال چون تیم فعلی آقای روحانی این است و چنین وضعیتی دارد که حتی فریاد حامیانش را بلند کرده است، ما آقای روحانی را قطعاً به عنوان گزینه خودمان نخواهیم داشت. ما به این جمعبندی رسیدیم که از هر فرد دیگری حمایت بشود قطعاً برای کشور مفیدتر خواهد بود. این برای ما یک مسئله مسلم است.
درصورتیکه یک نفر از جریان اصولگرایی و به طور مشخص از دولتمردان دولت نهم و دهم باشد، بههرحال یک تمرکز حداقل از طرف جناح رقیب روی عملکرد دولتهای نهم و دهم قرار میگیرد. آن موقع شما چه موضعی خواهید داشت؟ چطور در برابر انتقادها پاسخگو خواهید بود؟
** حسینی: اقداماتی که در آن دوره در حوزه مسئولیت هر کدام از ما انجام شده توضیح خواهیم داد و ما خودمان جوابگوی سؤالات و شبهات هستیم. اینطور نیست که آنها هر مسئلهای را مطرح کنند، درست یا غلط ما بیتوجه باشیم. قطعاً ما بحث خودمان را خواهیم داشت.
هر شخصیتی که گزینه ما بود، سوابق، برنامهها و ویژگیهای مثبت او را بیان میکنیم. ولی فکر میکنم که ما الآن درباره این مسئله بیشتر کنکاش نکنیم بهتر باشد چون ما هنوز در آغاز راه هستیم. بعد هم خوشبختانه مردم از یک ارزیابی بهتری برخوردار هستند. تا حدودی نسبت به طیفهای سیاسی و گروهها شناخت دارند، برای اینکه بتوانند به موقع تصمیم بگیرند.
شما عملکرد خودتان، وزارتخانه متبوعتان، حوزه فرهنگی دولت دهم در وهله اول و بعد عملکرد کلی دولت نهم و دهم را چطور ارزیابی میکنید؟
** حسینی: همانطور که اشاره کردم دولتهای نهم و دهم دولت کار، تلاش و اقدام بودند و در همه زمینهها ما این تلاش را میبینیم؛ هم اقدامات سختافزاری و هم نرمافزاری. مثلاً بنده در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری دولت نهم 4 سال معاون و بعد قائممقام وزیر علوم و نیز رئیس دانشگاه پیام نور کشور بودم. کاملاً در آن 4 سال معلوم است که ما چه اقداماتی انجام دادیم. چه تعداد دانشکده، دانشگاه، کتابخانه، سالن، خوابگاه، مراکز ورزشی و ... ایجاد شده است. این آمار اصلاً قابل مقایسه با دوره سهساله اخیر نیست. یا از جهت برنامهها و تحولاتی که بوده و تأثیراتی که در رشد علمی و فناوری کشور داشته است یا در وزارت فرهنگ، معلوم است ما چه تعداد مجتمع فرهنگی، سالن سینما و کارهای سختافزاری داشتهایم در کل کشور. یا چقدر حمایتهایی که از اهالی فرهنگ و هنر کردیم.
نه اینکه صرفاً چهرههای شناخته شده، بلکه در هر شهرستان و استانی که رفتیم تا آنجایی که میسر بوده کمکهایی انجام دادیم. چقدر برنامههای متنوع، تجلیل و تکریم از شخصیتها، مشاهیر و مفاخر برپا کردیم. برگزاری جشنوارهها، نمایشگاهها و مؤسساتی که ما دایر کردیم. مثلاً مؤسسه هنرمندان پیشکسوت که در این دوره پایهگذاری شده و الآن دارد کارش را انجام میدهد. یا مثلاً جشنواره امام رضا (ع) که دبیرخانهای زیر مجموعه اداره کل ارشاد خراسان رضوی داشت، ما این را تبدیل کردیم به یک بنیاد بینالمللی فرهنگی و هنری امام رضا (ع) که اساسنامهاش تصویب شده و هیئتامنایی برای آن تشکیل شده که وزیر خودش رئیس آن هیئتامنا است.
همینطور معاونت قرآنی شکل گرفت و در بخشهای مختلف تحولات صورت گرفت. یا تشکیل سازمان سینمایی و شورای عالی سینما که اینها همه اقداماتی بود که انجام شد و کاملاً معلوم است. تنها ذکر فهرست اقدامات فرصت زیادی میطلبد که فعلاً بحث اصلی ما نیست.
اعتقاد غالب این است که دولت دهم با دولت نهم تفاوت زیادی دارد. بخشی از انتقاداتی که در بخشهای عمومی مطرح میشود به دولت دهم که تغییر کرده در بحث دیدگاهها و عملکرد و رویکرد فرهنگی دولت است. چقدر این نظر را قرین به صحت میدانید؟ واقعاً عملکرد کلی دولت که چقدر تغییر پیدا کرده بود؟
** حسینی: در برابر عملکرد کل دولت که الآن اینجا نباید من سخنگو باشم و جواب بدهم. مثلاً در میراث فرهنگی چه تصمیماتی گرفته میشده، یا مثلاً آقای مشایی ممکن است در مسائل فرهنگی یک اظهارنظرهایی کرده است، طبیعتاً پاسخگوی همه آنها نباید بنده باشم.
دولت دهم و نهم تفاوت اساسی داشتند؟
** حسینی: برخی تفاوتها وجود داشت ولی در حوزه فرهنگ جهتگیریها تفاوت چشمگیری نداشت. در وزارت فرهنگ مواضع ارزشی وجود داشت و دیدگاههای رهبری را نصبالعین خودمان قرار میدادیم.
بله ممکن است یک حاشیهای در یک گوشهای از سوی فردی ایجاد شده باشد، این به رویکرد کلی در وزارت فرهنگ مربوط نمیشود.
بله ممکن است مثلاً یک اظهارنظرهایی آقای رئیسجمهور یا برخی اطرافیان ایشان راجع به مکتب ایرانی داشتند که اینها بحثانگیز میشد در جامعه ولی این ارتباطی به وزارت فرهنگ ندارد. ما در وزارت فرهنگ هم باور و اعتقاد داشتیم و هم در عمل نشان دادیم که دیدگاههای رهبری را مبنا قرار میدهیم.
آقای مشایی مشخصاً به انجام کارهای فرهنگی علاقه بیشتری نشان میداد. چقدر کارهایشان دخالت در حوزه شما بود؟ چقدر تحت تأثیر رویکردها و نگاه ایشان کار میکردید؟
** حسینی: در مورد ایشان کلاً یک مقدار بزرگنمایی در کشور شد که میگفتند هر تصمیمی گرفته میشد در دولت تحت تأثیر و نظر ایشان بود. واقع قضیه این نبود. مخصوصاً در مسائل فرهنگی. ایشان در حوزه وزارت فرهنگ کاری چندانی نداشت. اگر هم میخواست کاری انجام دهد، از ارتباطات شخصی خود استفاده میکرد. ایشان بههرحال عنصر فرهنگی بود. هم در صداوسیما، هم در سازمان فرهنگی شهرداری و بعد هم در میراث فرهنگی، لذا نیازی نبود که مثلاً از ابزار و یا از نیروهای ما در وزارت فرهنگ بهره بگیرد. خودشان ارتباط داشتند. مثلاً در ماه مبارک رمضان هر سال یک تعداد از هنرمندان را دعوت میکردند با رئیسجمهور نشستی داشتند. این مسئلهای نبود که مثلاً مشکل حادی به وجود بیاورد. یا مثلاً در اظهارنظرهایی که میکرد، گاه حاشیهسازیهایی میشد ولی اقدامات ما را تحتالشعاع قرار نمیداد.
ما همه توانمان را بکار میگرفتیم که به دور از حاشیهها به متن و اصل وظایف بپردازیم، چون ما در دوران سختی بودیم. آغاز کار ما با فتنه 88 مصادف بود و آن فاصلهای که برخی از هنرمندان تحت تأثیر عواطف و احساسات و نیز جریانات آن فضای غبارآلود قرار گرفته بودند. بنای ما این بود که آنها را جذب کنیم. نمیخواستیم که اینها جدا باشند. لذا یک دوران سختی داشتیم و کار و برنامه هم زیاد داشتیم.
فرصت و مجالی نداشتیم که بخواهیم به مسائل جانبی بپردازیم و گاهی که فرصت میکردیم برخی از افرادی را که در دولت دنبال چنین مسائلی بودند، بر حذر میداشتیم؛ بنابراین اینطور نبود که بعضیها فکر میکنند که ما آنجا نشسته بودیم و منتظر بودیم دیگران طراحی کنند و ما مجری باشیم. نه ما بهاندازه کافی طرح و برنامه داشتیم و کارها را پیش میبردیم.
شما چقدر دیدگاههای ایشان را قبول داشتید. مثلاً در موضوع موسیقی و مباحثی که ایشان داشت؟
** حسینی: بههرحال دیدگاهها در همه حوزهها یکی نبود و به طور طبیعی اختلافنظر وجود داشت.
این باعث بروز مشکل در حوزه کاری شما نمیشد؟
** حسینی: نه. بههرحال وزیر اختیاراتی دارد و کار خودش را انجام میدهد. سعی ما هم این بود که به دور از تنش به کارهای اساسی در تهران و سراسر کشور بپردازیم.
تنش نه ولی هیچوقت بحث و اختلافی پیش نمیآمد؟
** حسینی: بین خود آقای احمدینژاد و وزرا و معاونین هم گاهی اوقات اصطکاک پیش میآمد. مثلاً در یک موردی ما وظیفه نظارتی خودمان را انجام میدادیم، بعد ایشان نمیپسندیدند و حتی در مصاحبه رسمیشان اعلام میکردند. مثل اینکه الآن هم آقای روحانی بعضی از کارهای وزرا را برنمیتابد و موضع دیگری میگیرد.
بنای ما بر این بود که پارهای اختلافنظرهای کارشناسی تبدیل به مشکل و مسئلهای در کشور نشود و به خوبی توانستیم آن اهدافی که مدنظر بود پیش ببریم. بعضیها هم در ابتدای دوره به ما میگفتند که شما بیشتر از سه ماه نمیتوانید کار را پیش ببرید. در مسائل فرهنگی و فکری میگفتند اختلاف وجود دارد، زاویه ایجاد شده و اینها مسئله آفرین خواهد شد ولی ما کارمان را انجام دادیم.
درباره آقای مشایی هم بالاخره یک شناخت قبلی از هم داشتیم. از زمانی که در صداوسیما بودیم. بنده معاون سازمان بودم و ایشان یکی از مدیران رادیو بود. ایشان اقداماتی که میخواست انجام دهد از طریق میراث فرهنگی پیش میبرد. مثلاً درایام نوروز، میخواستند در کشورهای همسایه برنامه برگزار کنند، از همان میراث افرادشان را میبردند و کار را انجام میدادند. آقای بقایی هم که در میراث بود آنها با هم سازگارتر بودند تا اینکه بخواهند با ما در وزارت فرهنگ کار کنند. بههرحال ما بر اساس دیدگاههای رهبری و ضوابطی که داشتیم، کار میکردیم.
نکته دیگر اینکه دولتهای دهم و نهم بسیار پرکار و مردمی بودند. آقای احمدینژاد ارجاعاتی به ما میداد که عمدتاً نامههای مردمی در هر استان بود. معنایش این نبود که ایشان انتظار داشته باشند که 100 در صد موبهمو اجرا شود. بالاخره ما درخواستها را با مقررات تطبیق میدادیم. بر اساس بنیه و توانی که داشتیم و مقدورات و ضوابطی که داشتیم، تصمیم میگرفتیم و اقدام میکردیم. البته بنا را بر گرهگشایی و کمک گذاشته بودیم.
اینکه در مورد پیشبرد برنامههای آقای مشایی با بهره گرفتن از توان سازمان میراث فرهنگی گفتید، خوب ایشان در دولت دهم در دفتر رئیسجمهور این موضوع را دنبال میکردند. هیچوقت شد موضوعی را که محل اختلاف بوده باشد، با آقای مشایی در میان بگذارید و با او صحبت کنید؟
** حسینی: الآن مورد خاصی در نظر ندارم. بر اساس سازوکاری که وجود داشت پیگیر نامههای وزارت به رئیسجمهور بودیم که به نتیجه برسد.
در دولت دهم که شما بودید ایشان رئیس دفتر بودند، درست است آقای بقایی در میراث بودند، اما بالاخره ایشان رئیس دفتر بودند. آقای بقایی هم بالاخره بیشتر به عنوان مجری بودند چون این آقای مشایی بود که آدم اهل فکر و برنامه بود و آقای بقایی این خصوصیت را نداشت. ایدهها و طرز تفکر و نگاه آقای مشایی هیچوقت باعث تزاحم و تداخل در کار شما نشد؟
** حسینی: برنامههایی که داشتند، مثلاً میخواستند از گروهی یا فردی حمایت کنند، خودشان اقدام میکردند و نیازی نبود ما کاری انجام دهیم.
خود اینها دخالت در کار شما نبود؟
** حسینی: نه. بالاخره یک اختیاراتی داشتند و میتوانستند کارهایی انجام دهند و ما هم اینطور نبود که بخواهیم حساسیت بیشازحدی نشان دهیم. بههرحال اختیارات رئیسجمهور و رئیس دفتر مشخص است و بر همان مبنا و نقطه نظراتی که داشتند عمل میکردند.
نگران این نبودید که وقفهای در کار شما ایجاد شود؟
** حسینی: نه اینقدر در ارشاد کار داشتیم که فرصت پرداختن به حوزههای دیگر را نداشتیم. مثلاً در همین بحث اعطای نشان، آقای احمدینژاد به آقای مشایی نشان فرهنگی داد و به وزیر نداد. این مسئله شاید برای افراد حساس مسئله انگیز باشد ولی از نظر بنده این تقدیرها اهمیت چندانی نداشت. امید که خداوند شاکر علیم، راضی باشد.
این که شما در مقابل آقای مشایی نایستادید، ناشی از این نبود که آقای احمدینژاد نشان داد که سر این موضوع با کسی تعارف و رودربایستی ندارد؟
** حسینی: تأکید بزرگان نظام بر این بود که وظیفهمان را انجام دهیم و مسائل را به گونهای دامن نزنیم که ادامه همکاری مشکل باشد.
در دفتر رئیسجمهور این مقداری که با آقای مهندس ثمره هاشمی در ارتباط بودیم، با آقای مشایی کمتر کار داشتیم. چون آقای ثمره همیشه همراه آقای رئیسجمهور بودند، در سفرها و جاهای مختلف و ارجاعاتی که داشتند، درخواستها و کمکهایی که میخواست بشود به واسطه ایشان بود.
بله در موضوعاتی مثل مکتب ایرانی و مباحث ایران باستان ایشان اظهارنظر میکرد، ولی بنده در این قضایا چون اعتقاد نداشتیم ورود پیدا نمیکردم. حتی گاهی تذکر میدادیم که این بحث موجب عکسالعملهایی خواهد شد. آقای احمدینژاد توضیح میداد که منظور ما از مکتب ایرانی همان مکتب اسلام ناب است، مکتب علوی، فاطمی و حسینی است و هیچ فرقی نمیکند. ولی خوب نظر من این بود که اگر یک ایده جدیدی در جامعه مطرح میکنیم باید بتوانیم افراد را متقاعد کنیم تا این تصور ایجاد نشود که این مکتب در برابر اسلام است.
اینها را صراحتاً مطرح میکردید؟
** حسینی: بله. گاهی در دولت مطرح میشد. در موضوعات دیگر هم نظرات متفاوت و نقد بیان میشد. در حاشیه دولت و یا در سفرها دوستانه نظرات و دیدگاههای مختلف گفته میشد. اینطور نبود که دیدگاهها مطرح نشود.
در جلسات دولت هم نظر خودمان را میگفتیم اگر در نهایت تصمیمی گرفته میشد که مخالف نظرمان بود به مصلحت کشور نمیدانستیم که جنجالآفرینی کنیم.
هیچوقت موردی از اختلاف جدی پیش نیامد؟ چون واقعاً برخی دیدگاهها با دیدگاههای شما کاملاً فرق داشت؟
** حسینی: همانطور که گفتم اختلافنظر در امور کاملاً طبیعی است، مخصوصاً تصمیمات مربوط به وزارت فرهنگ که یک وزارت معمولی نیست. دستگاههایی داریم مثل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی. اینطور نیست که رئیسش را مستقیماً وزیر فرهنگ نصب کند، باید یک روالی را طی کند. خوب اینجا نظرات رئیسجمهور و مقامات عالی نظام مطرح است، یا مثلاً در سازمان حج و زیارت و سازمان اوقاف اختلاف دیدگاه وجود داشت. ولی تمام تلاش ما بر این بود که بدون اینکه تنشی ایجاد شود، بدون اینکه دامنه این مباحث به جامعه کشیده شود، بعضی اختلافات و تفاوت دیدگاهها حلوفصل شود.
معمولاً کارها با تدبیر انجام میگرفت، هماهنگی انجام میشد و کمترین تنش را داشتیم؛ یعنی در آن دوره با وجود اختلافنظرها کارها پیش میرفت و وقفهای ایجاد نمیشد.
مثلاً فردی میخواهد منصوب شود و دولت به تنهایی تصمیمگیری نیست. فرض کنید رئیس سازمان اوقاف که میخواهد منصوب شود، باید وزیر فرهنگ پیشنهاد دهد و مقام معظم رهبری هم تأیید کنند. چون آن فرد هم رئیس سازمان و هم نماینده محترم ولیفقیه است. یا مثلاً تعیین رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی یا سازمان حج و زیارت سازوکار خود را دارد که با کمترین مشکل انجام میشد. بله ممکن است در موردی شخص آقای رئیسجمهور مسئولیتی را به عهده میگرفت و کاری را انجام میداد، دیگر ما آنجا جوابگو نبودیم. ما در حیطه اختیارات مسائل را پیش میبردیم و در برابر رهبر فرزانه انقلاب، دولت، مجلس، دستگاههای نظارتی، علما و اهالی فرهنگ و هنر و رسانهها جوابگو بودیم.
از مسائلی که گفتید خود آقای رئیسجمهور مسئولیتش را به عهده میگرفت مثلاً چه موردی بود؟
** حسینی: مثلاً در بحث خبرگزاری جمهوری اسلامی. چون آنجا وزیر فرهنگ یکی از سه نفری است که باید تصمیم بگیرند و دو نفر دیگر منصوب رئیسجمهور هستند و وزیر به تنهایی تصمیم گیر نیست که رأساً اقدام کند. میخواهم بگویم که یک جاهایی نظرات متفاوتی داشتیم، ولی خوب بالاخره قانون روالی مشخص کرده و گفته این سه نفر بنشینند، تصمیم بگیرند. وقتی دو نفر یک طرف شدند آن یک نفر دیگر نمیتواند بگوید که نه نظر من باید حتماً اجرایی شود. سازوکار وجود دارد در مسائل و اینطور نیست که ما فکر کنیم که مثلاً لاینحل بماند قضایا.
در قضیه انحلال خانه سینما موضوع اختلافنظر بین شما و رئیسجمهور چه بود؟
** حسینی: اولین بار یک بحثی در شورای فرهنگ عمومی کشور شد که دستاندرکاران خانه سینما بدون رعایت ضوابط در اساسنامه خودشان تغییراتی دادهاند. چون اساسنامه اولیه را شورای فرهنگ عمومی کشور تصویب کرده بود و در آنجا قید کرده بود که اگر میخواهید تغییراتی بدهید در اساسنامه، باید اینها به ثبت برسد. مثل اینکه یک حزب سیاسی بیاید اساسنامهاش را در وزارت کشور به تصویب برساند و بعد برود به دلخواه آن را تغییر دهد! این درست نیست. هر تغییری باید دوباره در مرجعی که سند اولیه را تأیید کرده، تأیید و ثبت شود.
شما با بازگشایی خانه سینما موافق نبودید؟
** حسینی: بحث این بود که هر مرکز و اقدامی باید وجاهت قانونی داشته باشد. لذا پرونده رفت مراحلش را طی کرد. کمیته رسیدگی موضوع را بررسی کرد. ما با فعالیتهای صنفی مخالف نبودیم. اصلاً تشویق هم میکردیم. بحث این بود که شما بیایید روال قانونی را طی کنید.
گفتند ما 29 صنف داریم. گفتیم خوب هر صنفی بیاید و در وزارت ارشاد ثبت شود و معلوم باشد که چه کسانی هستند. اساسنامهشان تصویب شود و بعد هم هر صنف انتخاباتی داشته باشند و وضعیت و فعالیتشان معلوم باشد. معلوم باشد انتخابات صنف چه زمانی است، انتخابات خانه سینما کی است؟ نمیشود توقع داشت که ما صرفاً حمایت مالی بکنیم، اما آن وظیفه نظارتی را انجام ندهیم.
صورت مسئله و راهکار روشن و ساده بود ولی منافع عدهای در این بود که سیاسی شود به جای اینکه منطقی این مسائل دنبال شود. در بازیهای سیاسی هم هرکسی یک موضعی گرفت.
دوستان ما میگفتند اینها بیایند روالش را طی کنند؛ یعنی تکتک صنفهای زیرمجموعه خانه سینما به ثبت برسند و قانونی بشوند. بههرحال در دوره جدید بدون طی روال قانونی فعالیتها را شروع کردند که نمیدانم چه دستاوردی داشتهاند و چه مقدار از مشکلات سینماگران را حل کردهاند. البته بهرهبرداری سیاسی فراوانی انجام دادند و این موضوع بارها در نطق رئیسجمهور ابراز شد ولی اینکه آیا اقدام جدی برای صنوف انجام شد را نمیدانم.
بعد هم موضوع را دنبال نکردم ولی گفتند اینها رفتند در وزارت کار پروندهشان را ثبت کنند، یعنی هنرمندان را به منزله کارگران قرار دهند!
در آن بحث خانهنشینی موضع شما چه بود؟ شما هم پیش آقای احمدینژاد رفتید؟
** حسینی: بله ما رفتیم و صحبت کردیم. حالا این صحبتها نمیدانم ضبط شده یا نه؟ خیلی صریح و روشن گفتیم که باید هر چه سریعتر این مسئله پایان پیدا کند.
حتی من قبلش شنیده بودم ولی با ایشان نتوانستم در سفر کردستان صحبت کنم. برنامهها خیلی فشرده و جلسات عمومی بود و امکان صحبت خصوصی وجود نداشت، ولی بلافاصله از سفر که برگشتیم با دوستانی که مجاور ایشان و نزدیک بودند، صحبت کردم که تبعات زیانبار این تصمیم را در نظر داشته باشند.
یعنی آقای احمدینژاد تصمیمش را از همانجا در سفر کردستان گرفته بود؟
** حسینی: بر اساس خبرهایی که داشتیم اینطور به نظر میرسید که مسئله جدی است. البته ایشان میگفت با این وضعیتی که الآن در کشور هست ادامه کار دشوار است، نه اینکه ایشان اظهار دارد که تصمیمش به خاطر بحث وزارت اطلاعات است.
ایشان یک مجموعهای از مسائل و مشکلات با دیگر قوا، نهادها و دستگاهها را بیان میکرد و میگفت که ادامه این روند مشکل است. مخصوصاً در شرایط تحریم که بحثهای داخلی و اختلافات هم حاد شده بود. ایشان بحثش این بود که اگر این مسائل وجود دارد، من کنار میروم و این تلقی را که در مقابل حکم حکومتی موضع دارد، بههیچوجه نمیپذیرفت. علیرغم همه این توجیهات بحث ما این بود که شما بعدازظهر امروز سه شنبه اگر در جلسه شورای انقلاب فرهنگی شرکت کنید، بهتر است تا فردا بخواهید در جلسه دولت شرکت کنید؛ یعنی الآن هر ساعتش حیاتی است. بههرحال ایشان بعد از چند روز سرکار برگشت.
بالاخره چه شد که ایشان بازگشت؟
** حسینی: دیگر من جزئیات را نمیدانم. ما در همان یک هفته هم اینطور نبود که کار را تعطیل بکنیم. در همان یک هفته هم برنامه داشتیم. کرمان و یزد رفتیم و شنبه در بندرعباس بودیم که پیگیری کردیم برای جشنواره خلیجفارس و ایشان پیام داد برای آن جشنواره و فردایش هم در دولت حاضر شد و کار ادامه پیدا کرد.
حالا میگویم در آینده هم در جایی میتوانیم با طیب خاطر کار کنیم که نگران اینگونه مسائل نباشیم؛ و لذا برای همه دوستان ما در یکتا این یک مسئله اساسی است که فردی رئیسجمهور شود که در ولایتمداریاش تردید نداشته باشیم.
الآن هم اگر دولت را نقد میکنیم چون میبینیم انحرافاتی از مسیر دیدگاههای امام و رهبری صورت میگیرد. حالا اینها آن موقع تبلیغات میکردند و میگفتند گروه انحرافی و افراد خاصی را نام میبردند. واقعاً انحرافاتی که در دولت یازدهم از دیدگاههای نظام و رهبری صورت گرفته به مراتب بیشتر است و نگرانیهای جدی برای آینده کشور به وجود آورده است.
در همین مذاکرات شما ببینید در موارد متعدد از خطوط قرمز نظام عبور کردند و دیدگاههای رهبری را نادیده گرفتند و دقیقاً آسیبها و خسارتها به همین موارد مربوط میشود، یا در مسائل فرهنگی، این همه ایشان در مورد بحث نفوذ و رخنه فرهنگی تذکر دادند بعد فرمودند که یک ولنگاری فرهنگی در کشور وجود دارد و باز در هفته دولت فرمودند در عملیات پدافندی و آفندی در حوزه فرهنگ مشکل و ضعف وجود دارد.
در دوره قبل چنین دغدغههایی وجود نداشت. ما در 4 نمایشگاه کتاب که برگزار کردیم در هر 4 دوره رهبری حضور داشتند. دیدگاههایشان را مطرح میکردند و ما با تمام وجود استقبال میکردیم. الآن در حرف سمعاً و طاعتا گفته میشود اما در عمل راه دیگری طی میشود.
به تجربه ثابت شده که برای مسئولان در اداره بهتر کشور و تمشیت امور به نحو مطلوب، راه دیگری جز ولایتپذیری وجود ندارد. هم از نظر شرعی و هم قانونی و هم اینکه در عمل ثابت شده که دیدگاههای رهبری در نزد هر کارشناس و منصفی که صاحبنظر است، دیدگاه اصلح و احسن و مفیدتر است که باید تحقق یابد؛ یعنی ما اصلاً جایگاه ولایت و رهبری را بخواهیم کنار بگذاریم صرفاً به عنوان صاحبنظر ایشان را مطرح کنیم در مسائل فرهنگی مثل شعر، کتاب، مطبوعات، رسانهها، هنرهای تجسمی، موسیقی، سینما و تئاتر در همه این امور دیدگاههای رهبری صائب و به روز و دقیق و به نفع کشور است.
متأسفانه بعضیها بیجهت لجاجت و بر نظرات نادرست خود پافشاری میکنند که این روحیه به کشور آسیب میزند و به جای تعالی و پیشرفت، جامعه را به واپسگرایی و انحطاط میکشاند.
.: Weblog Themes By Pichak :.